آیداآیدا، تا این لحظه: 21 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

دختر پاییز

خاطرات شمال محاله یادم بره...

  سلام دخترنازم اومدم خاطرات شمال را برات بنویسم شمالی که اولش قرارنبودبریم ولی به اصرارخانوم خانوما وتاییدبابایی تثبیت شد و روز سه شنبه 13خرداد به اتفاق دوتا از دوستامون ساعت 6عصراز اصفهان راه افتادیم.شام آفتاب مهتاب خوردیم وشب کرج خوابیدیم واز اونجایی که جاده چالوس بی نهایت شلوغ بود از قزوین-رشت حرکتمون را ادامه دادیم از رودبار ومنجیل عبورکردیم وشب را در ویلای یه پیرمردرشتی که بسیارمهربون بود خوابیدیم .از قلعه رودخان دیدن کردیم واونجا لباس روستایی پوشیدین وعکس گرفتید قربونتون برم که اینقد بامزه شده بودید.از کلوچه فومن خوردیم .بام سبز لاهیجان هم اطراق کردیم تا رسیدیم رامسر.اونجا دو روزی یه ویلا اجاره کردیم شهر رامسر خیلی زیبا ودیدنی...
22 خرداد 1393

اردیبهشت زیبا

سلام عروسک مامان اردیبهشتت به خیروشادی دیر اومدم ببخش!اما بدون هر لحظه به یادتم هرلحظه نگرانتم  عزیزمامان! روزهای اردیبهشتی خوبی را پشت سر گذاشتی:کوه صفه.باغ گلها.نمایشگاه طلا.هایپر.باغ.ناژوون میدان نقش جهان وپارک... ومناسبتهای قشنگی:روزمادر.روزمعلم.روزپدر ممنون به خاطر گل قشنگ ونازی که روز مادر بهم هدیه کردی امیدوارم بتونم مادر خوبی برات باشم وکاری نکنم که ازم دلخوربشی.   پند مادرانه: عشق ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﺮﮐﺲ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﻦ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ،ﺻﺒﺮ ﮐﻦ  ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ  ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺑﯽ ﮐﻪ  ﺭﻧﺞ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻧ...
29 ارديبهشت 1393

نوروز93

دخترکم قند عسلم عیدت مبارک بالاخره سال 93 هم از راه رسید قدمش مبارک ایشالا سال خوب وپر خیر برکتی باشه برای همه ی مردم چقدر لذت بردم وقتی موقع تحویل سال دخترکم قران تلاوت میکرد وتو دلش دعا میکرد امیدوارم به همه ی آرزوهای قشنگت برسی مادر! چقدر لذت بردم از چیدمان سفره ی هفت سینمون  با سلیقه ی دخترک خوش ذوقم. چقدر لذت بردم از پذیرایی گل دخترم از مهمونا...  از خوابها وخنده هات از شادیهات و خوشحالیهات ...هم لذت بردم. زیبای من ! ممنونم بخاطر همه اون  لذتهایی که به وجودم هدیه کردی. سفره ی هفت سین خونه پدر هم گل دختری انداخت که مورد تحسین پدر قرارگرفت. ...
23 فروردين 1393

هنرمند4200روزه

سلام گل دختری آنی جان عزیزم بازم مدت زیادی گذشت تا بیام وبرات بنویسم نه که احساسات مادری نداشته ام اتفاقا حس مادرانه ام روز به روز بیشتر میشه وقتی می بینم تو کارهای خونه کمکم میکنی وبرا دکراسیون خونه نظر میدی وای چه لذتی داره که باهم میریم بازار وقدم زنان با سلیقه ی تو خرید میکنیم حرف می زنیم و...خیلی حس خوبی دارم عزیزم . تا چند روز دیگه سال ٩٢ تموم میشه و وارد سال جدید میشیم آرزو میکنم با آغاز سال نو دلهامون هم نو بشه و بتونیم همه ی کینه ها وبدیها را از خودمون دور کنیم وصلح ودوستی ومهر وصفا را مهمون دلهامون بکنیم. خونه تکونی را شروع کردم البته امسال بابایی نمی تونه کمکم کنه چون پاش شکسته والان تو کچه . خریدهای عید هم...
21 اسفند 1392

دوستانه

سلام دختر خوشگل مامان خیلی وقت میشه که برات مادرانه ای ننوشتم! روزها دارن مثل برق و باد میگذرن روز به روز داری قد میکشی و بزرگ میشی ومن هر روز به خودم میگم تو کی انقدر بزرگ شدی؟ اینقدر بزرگ شدی که بدون حضور من میتونی از آرمان نگهداری کنی وچه قدر لذت بخشه وقتی میبینم کوچکترین حسادتی بهش نمیکنی حتی وقتی من دعواش میکنم تو حمایتش میکنی . بله دخترم تو بهم ثابت کردی که خیلی خیلی عاقل و فهمیده هستی .ومن از داشتن دختری مثل تو به خودم می بالم و روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که تو رو دارم روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که دختر دارم.   مدتیه میری کلاس موسیقی با علاقه زیاد خیلی قشنگ یاد میگیری و استادتو...
21 اسفند 1392

حجاب برتر

دختر نازنینم تو این روزها بد جوری مریض شدی گلو درد وسرفه خیلی اذیتت میکنه ازت خواستم امروز به مدرسه نری ولی گفتی امتحان داری وباید بری خیلی نگرانتم باید شب بریم دکتر .... این روزها سرت خیلی شلوغه شنبه ها میری کلاس  موسیقی یکشنبه وسه شنبه والیبال میری...پنج شنبه هم کلاس تیزهوشان... دوشنبه چهارشنبه ات فعلا خالیه ولی اگه خدا بخواد وخودت هم موافقت کنی میخوام کلاس زبان ثبت نامت کنم... داشتم عکسای بیشکک را نگاه میکردم ...آیدا جان رعایت حجابت تو یه مملکت بی بند وبار واقعا حرف نداره دخترم خوشحالم که خارج از مملکت  نمونه بارز یه زن ایرانی ومقید به اسلام وحجاب بودی ... حجاب سنگري است محکم که زن را از نگاه ...
12 دی 1392

یه پست برفی

سلام وصد سلام دختر قشنگم اول از همه یلدات مبارک امیدوارم عمرت یلدایی باشه و  لحظه لحظه ی زندگی ات پر ازبرکت و نشاط وشادابی باشه.یلدای امسال خیلی خوش گذشت به خصوص که دوشب یلدا گرفتیم یه شب خونه مادر جون ویه شب خونه مامانجون...حسابی با دختر عموها وعمه ها بازی کردین وشاد بودید...کله پاچه هم که تا حالا نخورده بودی را تو شب یلدا خونه مادر جون تست کردی وآش کدو هم خونه مامانجون هندونه وآنار و نخوچی وتزیین میوه ها هم که خیلی سرگرمتون کرده بود...یادی هم از یلدای پارسال که چه برفی میومد تو بیشکک... دخترم این روزها هوای اصفهان خیلی آلوده است چند باری مدارس تعطیل شده وخوش به حالتون شده اما نه برف اومده نه بارون دلت حسابی برا برف تنگ شده م...
12 دی 1392

این روزهای آیدا

  دخترکم الان که دارم برات مینویسم تو یه دختر یازده ساله ای کلاس پنجم (خانم شهباز) مدرسه شاهد درس میخونی از نطر درسی هیچ مشکلی نداری همیشه خودت تکالیفت را به موقع انجام میدی وهیچ دردسری برام نداشتی. قدت ۱۴۵ و وزنت٤۷ یه کوچولو اضافه وزن داری که اگه ورزش کنی وقد بکشی رفع میشه.کلاس والیبال میری خیلی هم علاقه داری که ادامه اش بدی.این روزها بابایی تصمیم داره تو را یه کلاس موسیقی ثبت نام کنه اما هنوز معلوم نیست چه سازی البته بابا نطرش اینکه گیتار را یاد بگیری من سنتور را ترجیح میدم وخودت؟؟؟از خصوصیات اخلاقیت بگم در عین حال که خیلی آروم و با متانت هستی بعضی مواقع از کوره در میری وحسابی عصبانی میشی فوری هم گریه میکنی با آرمان سازگاری دا...
26 آذر 1392

آیدا نه ساله به سن تکلیف رسید...

چه قدر قشنگه وقتی آدم میتونه نماز بخونه وروزه بگیره وخدا را به خاطرهمه ی نعمتهای خوبش شکر کنه.وحالا دخترکم نه ساله شده یعنی به سن تکلیف رسیده و دیگه هم باید حجابش را بیشتر رعایت کنه وهم با خدای خودش راز ونیاز کنه چه قدر نازی وقتی چادر سفیدگلدار رو سرت میندازی ونماز میخونی گلکم منم اول جشن تکلیفت را بهت تبریک میگم وبعد جشن تولد نه سالگیت را وبه خاطر این دو جشن بزرگ ومهم زندگیت همه ی دوستات را دعوت کردم تا این جشن خیلی با شکوه برگزار بشه(فاطمه زهرا.پانیذ.مهلا.پریساونگار.مهشاد.دلبر...)اتفاقا خیلی بهتون خوش گذشت وحسابی رقصیدین برا عصرانه هم ماکارونی والویه درست کردم نوش جونتون.هدیه ی مامان چکمه ی سفید زمستونی بودو هدیه ی بابا ...
19 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر پاییز می باشد